دلنوشته ها

جای امن دل نوشته ها

صدای جیرجیرک روی مغزم راه میرود
هرچه میبینم و میشنوم مرا میازارد

ببین چه شده که جغد توی قصه های مادربزرگ
جای گنجشکک اشی مشی را گرفته

دیگر به قارقار کلاغ
عادت کرده ام

آن شمعدانی باغچه، که خیلی دوستش داشتم را اکنون خشکیده میبینم
و زیبایی حیاط خانه مان شده چند بوته علف

ببین در حیاط چه خبر است
ماهیهای حوض گربه ملوس را فراری داده اند

درخت که روزی سایه بان بود
حالا فقط میخواهد به خانه همسایه سرک بکشد

.
.
.

دیگر چه بنویسم، شعرم ته کشیده و کلمه هایش تمام شده
نمیدانم چه بنویسم، جه بگویم

...

باور کن نمیدانم ، نمیدانم

آرمان.ک.ر - تهران - اسفند 91
صدای جیرجیرک روی مغزم راه میرود
هرچه میبینم و میشنوم مرا میازارد
ببین چه شده که جغد توی قصه های مادربزرگ
جای گنجشکک اشی مشی را گرفته
دیگر به قاقار کلاغ
عادت کرده ام
آن شمعدانی باغچه، که خیلی دوستش داشتم را اکنون خشکیده میبینم
و زیبایی حیاط خانه مان شده چند بوته علف
ببین در حیاط چه خبر است
ماهیهای حوض گربه ملوس را فراری داده اند
درخت که روزی سایه بان بود
حالا فقط میخواهد به خانه همسایه سرک بکشد
.
.
.
دیگر چه بنویسم، شعرم ته کشیده و کلمه هایش تمام شده
نمیدانم چه بنویسم، جه بگویم
...
باور کن نمیدانم ، نمیدانم
آرمان.ک.ر - تهران - اسفند 91



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:35 توسط آرمان.ک.ر| |


Power By: LoxBlog.Com